بردگی و اسلام
به نام خدا
اگر چه قرآن امر بردگی و استرقاق را به عنوان یک دستور حتمی در مورد اسیران جنگی بیان نکرده است، ولی با بیان احکام بردگی، آن را به عنوان یک واقعیت و امر پذیرفته شده در جوامع بشری آن زمان، به رسمیت شناخته است. این پذیرش واقعیت و سنت حاکم بر جوامع بشری آن زمان و بیان احکام فقهی در این امر، جای اشکال و خرده گیری بر اسلام ندارد. آن چه در ترازوی داوری و قضاوت خردورزان نقش دارد، محتوا و کیفیت جهت گیری احکام فقهی استرقاق در اسلام است که آیا جهت گیری این احکام به سمت و سوی تقویت بردگی است، یا درجهت رهایی تدریجی آنان؟ پاسخ دوم درست است که در این صورت نه تنها نقطة ضعفی برای اسلام نیست، بلکه نقطة قوّت این ایدئولوژی است.
توجه به این نکته در قضاوت نهایی به ما کمک می کند و آن این است که اسلام بردگی را ابداع نکرده است، بلکه در آن عصری که مسئلة بردگی با تار و پود جوامع بشر آمیخته بود، به عنوان یک امری که وجود دارد، پذیرفته و با بیان یک سلسله دستورها در جهت رهایی بردگان قدم برداشت. به بیان دقیق تر، اسلام در راه آزادی بردگان پیش قدم شد.
حال چرا یکباره و به صورت انقلابی در جهت رهایی بردگان گام بر نداشت، بلکه در جهت رهایی تدریجی آنان کوشید، پاسخش این است که رهایی دفعی، مشکلاتی را به دنبال داشت. در توضیح آن می گوییم: اگر نظام غلطی در بافت جامع ای وارد شود، ریشه کن نمودن آن به زمان و برنامة حساب شده ای نیاز دارد. در غیر این صورت نمی توان آن را ریشه کن نمود. درست مانند انسانی که به بیماری خطرناکی مثل اعتیاد مبتلا شده و بیماریش کاملاً پیشرفت نموده است.
آزادی دفعی بردگان ممکن بود مفاسدی را در پی داشته باشد بدین شرح:
1ـ اگر اسلام یک باره و به طور کلی بردگی را لغو می کرد، نظام اقتصادی و اجتماعی مردم به ناگاه از هم می پاشید؛ در این صورت بردگان که فاقد کار و زندگی و خانه و مسکن بودند، ممکن بود از جهت معیشتی و اقتصادی جامعه را به بحران سوق دهند. این هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر دیگران.
2ـ اگر بردگان به یک باره آزاد می شدند، با توجه به ظلم و ستمی که در طول سالیانی دراز متحمل شده بودند، به انتقام جویی روی می آوردند و سرانجام امنیت عمومی، وضع سیاسی جامعه و شرف انسانی متحمل خسارات فراوانی می شد.
3ـ اسلام در مسیر حرکت تکاملی خویش خواه ناخواه با جنگ هایی روبه رو می شد و اسیران می گرفت. حال اگر این اسیران را کی باره آزاد می کرد، ممکن بود بار دیگر توطئه نمایند و با مسملانان دیگر بار بجنگند. اسلام راه بهتری را انتخاب نمود؛ اوّل اسیران جنگی را به صورت غلامان و کنیزان وارد خانة مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود که با آنان خوش رفتاری نمایند، تا از نزدیک خوبی های مسلمانان را بنگرند و تدریجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامی آشنا شوند و از دشمنی با اسلام دست بردارند و به تدریج آزاد شوند. در این صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمنی نمی ورزند، بلکه به یاوران و سربازان اسلام تبدیل می شوند.
علامة طباطبایی در این خصوص می گوید: "اسلام تا می توانست از جامعه های غیر اسلامی (= کافران حربی) گروهی را به شکل اسیر جنگی می گرفت و در جامعة حق و عدالت وارد می ساخت و به تعلیم و تربیتشان می پرداخت، سپس از راه های مختلف به تدریج آنان را آزاد ساخته و جزء جامعة اسلامی می نمود".(1)
ـ برنامه های اسلام برای زدودن بردگی:
اسلام برای از بین بردن پدیدة بردگی برنامه هایی را ارائه داده است. اینک به بیان برخی از آن ها می پردازیم:
الف) لغو همة راه های بردگی جز یک راه:
در عصر بعثت رسول گرامی اسلام(ص) برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. وجود هر یک به بردگی رسمیت می بخشید و قانونی به حساب می آمد و آن راه ها بدین قرار بود:
1ـ اسارت درجنگ ها: طبیعی است که دو طرف درگیر در جنگ از یکدیگر اسیر بگیرد. این اسیران به صورت برده به خدمت گرفته می شدند.
2ـ خواست حاکم و سرپرست: حاکم و سرپرست ستمگر افراد زیر دست را به بردگی می گرفت و در مزارع و دامداری و مانند آن، به کار می گماشت و احیاناً آنان را به عنوان برده به دیگری می فروخت.
3ـ تبعیت طفل از مادر خویش که برده و کنیز بود، اگر چه پدرش آزاد بود، ولی به جهت کنیز بودنِ مادر، طفل هم به بردگی محکوم بود.
4ـ فرار از لشکر، امتناع از جنگیدن و خدمت سربازی.
5ـ فراریان از کشوری و پناهنده شدن به دولت دیگر و خود را تسلیم آن حکومت نمودن که این کار برای حکمرانان کشوری که بدان پناهنده شده بودند، ایجاد حق می کرد و آنان می توانستند پناهندگان را به بردگی بگیرند.
6ـ ارتکاب جرایمی همانند قتل، دزدی و ... (جریان به بردگی گرفتن ساختگی بن یاسین، برادر حضرت یوسف(ع) به جرم سرقت گویای این امر است).
7ـ فقری که به موجب آن شخص خودش را به دیگری بفروشد و خود را ملزم سازد برای مولایش کار کند.
8ـ فروختن فرزند؛ پدر حق داشت فرزند خویش را به جهت تنگدستی به عنوان برده بفروشد.
9ـ فروختن همسر؛ شوهر حق داشت همسر خویش را به عنوان برده به فروش برساند.
10ـ آدم ربایی، فرد دزدیده شده به عنوان برده فروخته می شد، مانند زید بن حارثه که ربوده و به عنوان غلام فروخته شد.
11ـ باختن در قمار؛ گاهی فرد قمار باز خود را گرو قمار قرار می داد و در صورت باختن وی برده می شد.
اسلام همة این راه ها و سرچشمه های بردگی را مسدود نمود، و تنها اوّلی را با شرایطی پذیرفت. و آن را هم هرگز به عنوان جنبة الزامی اعلان نکرد. حاکم اسلامی می تواند با رعایت مصلحت از برده گرفتن پرهیز نماید.
ب) زشت شمردن انسان فروشی:
حال که یک سرچشمة بردگی آن هم به ناچار مورد پذیرش قرار گرفت، ممکن است از همین راه مردم سوء استفاده کنند و سایة شوم بردگی را بر جامعة اسلامی چیره گردانند. برای این که چنین اتفاقی نیافتد، اسلام آمد و خرید و فروش بردگی را بدترین و منفورتین معاملات اعلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: "شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(2) بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد".
ج) رفتار انسانی با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انسانی با بردگان بسیار سفارش نموده است. پیامبر(ص) فرمود: "کسی که برادرش زیردست او است، باید از آنچه می خورد، به او بخوراند و از آن چه می پوشد، به او بپوشاند و زیادتر از توانایی به او تکلیف نکند."(3) امام علی(ع) به غلامش، قنبر گفت: " من از خدای خود شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم".(4)
د) احیای شخصیت بردگان:
در همین دورة محدودی که فردی به سبب اسارت در جنگ به صورت برده زندگی می کند، اسلام ضمن این که با برنامة حساب شده ای آنان را به سوی آزادی و ازادگی سوق می دهد، برای آنان شخصیت قایل است. تا آن جاکه از نظر شخصیت انسانی، هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمی گذارد و معیار ارزش را تقوا قرار میدهد.(5) بدین منظور به بردگان اجازه میدهد که همه نوع پست های مهم اجتماعی را عهده دار شوند تا آنجا که بردگان می توانند مقام مهم قضاوت را بر عهده بگیرند.(6)
ه) گشودن دریچه های آزادی:
اسلام راه های فراوانی را برای آزادی بردگان در نظر گرفته است که با توجه به این راه ها خواه ناخواه بردگی از جامعه بشری زدوده می شود. ان راه ها به دو دسته تقسیم می شود:
1ـ راه استحبابی و سفارش های اخلاقی:
دربارة پسندیده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) بسیار سفارش و تأکید شده است. این اسوگان با انواع لطایف و شگردها تلاش کردن میان مردم آزاد نمودن بردگان را فرهنگ کنند و بدون نیاز به دستورهای الزامی با قصد قربت و ثواب خداوند به آن اقدام نمایند.
پیامبر(ص) فرمود: "هر که بردة مسلمانی را آزاد کند، خداوند او را از آتش جهنم آزاد می سازد".(7)
2ـ راه وجوبی و دستورهای قانونی:
اسلام افزون بر سفارش های اخلاقی و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددی با دستورهای الزامی، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اینک نگاهی اجمالی به راه های قانونی برای آزادی بردگان:
1- آزادی بردگان از راه معاهده و مکاتبه (مکاتبه مشروط یا مطلق)؛
2- عتق تدبیر؛
3- تبعیت اشرف ابوین؛
4- عتق برای تملک انثی بر احدالعمودین؛
5- عتق برای تملک ذکر بر احدالعمودین یا محارمی از زنان؛
6- عتق سرایت؛
7- عتق استیلاد (ام ولد)؛
8- عتق مرضی، همانند کوری، جذام، لنگ و زمینگیر؛
9- مسلمان شدن عبد قبل از این که مولایش در محیط کفر مسلمان شود؛
10- هرگاه مولا گوش، بینی و یا عضو دیگری از اعضای بدن برده را جدا کند؛
11- اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال میت آزاد می شود؛
12- بردة مؤمن پس از هفت سال آزاد می شود؛(8)
13- یکی از مصارف هشتگانة زکات، آزاد کردن بردگان است. گویند که در زمان خلاف عمربن عبدالعزیز فقیری یافت نمی شد که زکات به آنان بدهند. زکات را برای آزاد کردن بردگان مصرف کردند و شمار زیادی از آنان آزاد شدند.
14- آزادی به واسطه عهده نذر و قسم.
15- آزادی به واسطة کفاره در موارد مختلف مانند کفارة روزه، قتل خطایی و ... .(9)
کوتاه سخن این که: اسلام به جهت رعایت مصلحت و پذیرش شرایط اجتماعی زمان به ناچار پدیدة بردگی را پذیرفت و برای آن احکامی در نظر گرفت تا برای رهایی تدریجی و معقول بردگان برنامه ریزی نماید و سرانجام اسلام در حرکت رهایی بخش بردگان پیشگام شد و با توجه به راهکار های اسلام مبنی بر رهایی بردگان عملاً بردگی در جوامع اسلامی به صورت کامل زدوده شده است.
1.ماهنامه پاسدار اسلام، ش 22، ص 13.
2.کلینی، کافی، ج 5، ص 114.
3.مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 141 و 142.
4.همان، ص 144.
5.حجرات (49) آیه 13.
6.تفسیر نمونه، ج 21، ص 420.
7.کلینی، کافی، ج 4، ص 134.
8.وسایل الشیعه، ج 16، ص 36.
9.ر.ک: تفسیر نمونه، ج 21، ص 412 - 423؛ شرایع الاسلام، کتاب العتق؛ شرحلمعه، کتاب العتق.