نقص عقل زن در کلام علی (ع)
به نام خدا
در قرآن چندین آیه وجود دارد که وجود "عالم برزخ" را اثبات میکند. آیهای که صورت روشن و واضح، برزخ را اثبات میکند این آیه است: "وَ مِن وَرَآغهِم بَرْزَخٌ إِلَیَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ;(مؤمنون،100) و پشتسر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند." آیاتی نیز داریم که عالم برزخ را برای شهدا (آلعمران،169) و آلفرعون (مؤمن،46) اثبات میکند که به ضمیمه این آیات برخی دیگر از آیات که به مناسبتهای دیگر آمده است عالم برزخ برای انبیا و صدیقین و صالحین (نسأ،69) نیز اثبات میشود.(تفسیر نمونه، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج 14، ص 314ـ316، نشر دارالکتب الاسلامیة.)
راه علم پیدا کردن به یک چیز، منحصر به دیدن و خبر آوردن نیست، بلکه بشر از شش راه، میتواند از وجود یک چیز آگاه شود و به حقیقتی پی ببرد:
1- راه حس: انسان به وسیله حواس پنجگانه با جهان آشنا میشود و به آن علم پیدا میکند.
2- راه عقل و تحلیلهای منطقی.
یکی از ابزارها و راههای شناخت، شناخت عقلانی است، مثلاً میگوییم: هر معلولی علت میخواهد. این را با حواس پنجگانه نمیتوانیم درک کنیم، بلکه عقل است که با تجزیه و تحلیل مفهوم "معلول و علت" به این نتیجه میرسد، یا مانند اثبات وجود خداوند با دلیل عقل.
3- تاریخ و خبرهای متواتر. تاریخ آینه جهان نما است. انسان با مطالعه تاریخ بسیاری از واقعیات را به دست میآورد.
4- فطرت و وجدان. انسان فطرتاً و بدون نیاز به معلم و استاد، خوب بودن بعضی از صفتها مثل: احسان، عدل، راستگویی، عفو، امانت داری را درک میکند.
5- کشف و شهود. انسان میتواند بر اثر قدرت ایمان ویقین، حجاب هایی را که بر اثر گناهان و روحیات و صفات زشت پیدا میشود، کنار زند تا حقایقی را از جهان هستی کشف و معلوم کند.
6- وحی و پیام الهی.
وحی مهمترین و یقینیترین راه شناخت و آگاهی است، چرا که از علم بی پایان خداوند سرچشمه میگیرد.
در احادیث اسلامی به طور بسیار گسترده ای درباره عالم برزخ و ویژگیهای آن سخن به میان آمده است، این روایات به قدری زیاد است که مرحوم خواجه طوسی در تجرید العقائد ادعای تواتر آنها را کرده است، آنجا که میگوید "وَعَذابُ الْقَبْرِ واقِعٌ بِالإمْکانِ وَتَواتَرَ الْسَمْعُ بِوُقُوعِهِ". [عذاب قبر واقعیت دارد، چرا که عقلا ممکن است، و روایات متواتر نیز از وقوع آن خبر میدهد.](1)
در اینجا به نمونه های روشنی از این روایات اشاره میکنیم:
1 ـ در حدیثی آمده است "اَلْقَبْرُ أمّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ اَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ الْنِیرانِ" [قبر باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از حفره های دوزخ است]. (2).
2 ـ در روایت معروفی از پیغمبر اکرم(ص) میخوانیم هنگامی که اجساد کشتگان مشرکان مکّه را در جنگ بدر در چاهی ریختند در کنار چاه ایستاد واین جلمهها را فرمود:
"یا اَهْلَ القَلیبِ هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُکُمْ حَقاً؟ فَإنی وَجَدْتُ ما وَعَدَنی رَبِّی حَقاً؟ قالُوا یا رَسُولَ الله! هَلْ یَسْمَعُونَ؟ قالَ ما أنْتُمْ بَأَسْمَعَ لِما أَقُوْلُ مِنْهُمْ وَلکِنَّ الْیَوْمَ لا یَجِیبُونَ!"
[ای اهل چاه! آیا آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ من که وعده پروردگارم را (در مورد پیروزی) حق یافتم!
گروهی عرض کردند ای رسول خدا آیا آنها میشنوند؟، فرمود شما نسبت به آنچه من میگویم از آنها شنواتر نیستید، ولی آنها امروز پاسخ نمی دهند! (3).
این احادیث نه تنها دلالت بر وجود عالم برزخ و نوعی حیات برای انسان بعد از مرگ جسمانی دارد، بلکه دلیل بر این است که آنها نوعی ارتباط با این جهان نیز دارند، و حداقل بعضی از سخنان را میشنوند.
3 ـ در نهج البلاغه از امیرمؤمنان علی(ع) میخوانیم هنگام مراجعت از جنگ صفین در کنار قبرستانی که پشت دروازه کوفه بود ایستاد و با این کلمات با ارواح مردگان سخن گفت:
"اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ، وَنَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لاحِقُ، اَمَّا الدُورُ فقد سُکِنَتْ، وَاَمَّا الْاَزْواجُ فَقَدْ نُکُحَتْ، وَاَمّا الْاَمْوالُ فَقَدْ قُسِمَتْ، هذا خَبَرُ ما عِنْدَنا فَما خَبَرُ ماعِنْدَکُمْ؟" [شما بر ما پیشقدم شدید، و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد، خانه هایتان را دیگران ساکن شدند! همسرانتان به ازدواج دیگران درآمدند! واموالتان تقسیم شد! اینها خبرهائی است که نزد ما است نزد شما چه خبر؟]
سپس رو به یاران کرد و فرمود "اَما لَوْ اُذِنَ لَهُمْ فی الْکَلامِ لاَخْبَرُوکُمْ اَنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی" [آگاه باشید اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر میدهند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزگاری است] (4).
این حدیث نیز گواه بر آن است که علاوه بر اینکه عالم برزخ برای ارواح مردگان واقعیت دارد، نوعی ارتباط با این جهان نیز دارند.
برای اثبات عالم برزخ نیاز نیست که کسی مرده باشد و دوباره به این دنیا برگردد زیرا آیات و روایات به خوبی عالم برزخ را اثبات میکنند، واز سوی دیگر عالم برزخ برای انتقال آدمی از دنیا به قیامت، نوعی آمادگی ایجاد میکند، مانند این که اگر کسی بخواهد با آب بسیار سرد دوش بگیرد، به یکباره برایش مشکل است، بلکه کم کم بدنش را با آب سرد خیس میکند، تا آمادگی ایجاد شود.
انتقال از محیطی به محیط دیگر که از هر نظر با آن متفاوت است، در صورتی قابل تحمل خواهد بود که مرحله
میانهای وجود داشته باشد. مرحلهای که بعضی از ویژگیهای مرحله اول و پارهای از ویژگیهای مرحله دوم در آن جمع باشد.
انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند، ورود به عالم دیگر برای او میسّر نمی شود. آدمی برای رسیدن به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری، جسم و روح مناسب با ابدیت را به دست آورد.
بنابراین باید میان دنیا و آخرت، برزخی باشد و ارواح پس از جدا شدن بدن های مادی عنصری به برزخ منتقل گردند و در آن جا بمانند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت، با هم محشور شوند، زیرا ممکن نیست هر انسانی برای خود قیامتی جداگانه داشته باشد، زیرا قیامت بعد از فنای دنیا و تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگر است.(5)
هم چنین با توجه به اینکه مرگ پایان زندگی مادی و جسمانی است ، روح انسان همچنان زنده است ؛زیرا روح ، حقیقتی فرامادی است و جاودانه است ؛ بنابراین پس از مرگ ، نیاز به وجود عالمی است که حیات مادی ندارد و این همان عالم برزخ است که تا زمان وقوع قیامت است.
اما آخرت و قیامت ، عالمی است که همه انسانها از اولین تا آخرین در آن جمع میشوند. تا زمانی که انسان روی کره خاکی زندگی میکند و نظام مادی پا برجا است، عالم آخرت پا برجا نمی شود، پس باید کسانی که زودتر از برپایی قیامت از دنیا میروند، در عالم متوسط زندگی کنند. آخرت زمانی است که تمام نظام مادی عالم برچیده میشود و به طور کلّی بشر پای به عرصه دیگری از حیات میگذارد.
از نظر فلسفی نیز ثابت شده است که عالم هستی از یک دیدگاه کلی، به سه عالم: مادی، مثال و تجرد تقسیم میشود. هر یک از این عوالم دارای احکام، قوانین و سنن مختص به خود است.
عالم دنیا و آخرت دو عالم از هستی اند که هر یک دارای آثار ویژة خود میباشند، به همین جهت بر اساس آیات و روایات برای ورود روح و بدن به عالم قیامت، نیاز به تحوّل اساسی است تا روح و بدن قابلیت پذیرش احکام و قوانین قیامت را بیابند. بدن مادی در دنیا با یک حادثه از بین میرود، ولی در قیامت، بر اثر تحوّلات اساسی که در بدن ایجاد میشود، به صورتی میگردد که در عین حال که سوزش و ناراحتی شدید دارد، اما بدن از بین نمی رود. اگر این تحولات، نسبت به بدن مادی ایجاد نشود، بدن با صفات کنونی نمی تواند احکام و سنن قیامت را تاب بیاورد.
پینوشتها:
1. کشف المراد طبع جامعه مدرسین ص424.
2. صحیح ترمذی جلد 4 کتاب صفة القیامة باب 26 حدیث 2460.
3. کنز العمال 10/377 حدیث 29876.
4. نهج البلاغه کلمات قصار کلمه 130.
5. پیام قرآن، ج 5، ص 475.