سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت یا تبعیض کدامیک عدل الهی را زیر سوال می برد؟

به نام خدا

در یکی از آیات برای بیان این حقیقت، چنین تشبیه شده است: "خداوند از آسمان آبی نازل کرد، آنگاه هر ظرفی به اندازه گنجایش خود از آن آب بهره گرفت".(رعد )

با توجه به این آیه به طور طبیعی گنجایش ظرف‌ها متفاوت است و آنها به اندازه ظرفیت خود از آب باران بهره خواهند برد. در مورد موجودات جهان هستی نیز این گونه است. هر موجودی به اندازه ظرف وجودی خود، از نعمت وجود و نعمت‌های دیگر بهره می‌گیرد. بنابراین، تفاوت بین موجودات جهان، امری طبیعی است؛ زیرا قابلیت و شایستگی موجودات با هم تفاوت دارد و آن چه در جهان وجود دارد، تفاوت است، نه تبعیض و آن چه که مخالف عدالت است، تبعیض است، نه تفاوت.

1ـ قسمتی از تفاوت های جسمی و روحی، معلول اختلافات طبقاتی و مظالم اجتماعی است که هیچ گونه ارتباطی به آفرینش ندارد، مثلاً بسیاری از فرزندان ثروتمندان از فرزندان فقرا، قوی تر و زیباتر و از نظر استعداد پیشرفته ترند، به دلیل این که آن ها از تغذیه و بهداشت کافی برخوردارند.

یا براساس تفاوت در عناصر مادی است، مثلاً کسی که از نظر زیبایی یا زشتی، شکل و وضعی خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکی و عوامل محیطی و مادی وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آن‏ها دخالت دارد و یا حتی امور غیر مادی مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایی که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینی تغذیه می‏کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشی و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.

2ـ پاره ای از این تفاوت ها لازمه آفرینش است؛ یعنی خداوند متعال آن ها را خلق نکرده، بلکه لازمه مخلوقات است.

سه معنا یا سه مورد استعمال برای کلمه عدل ذکر شده است :

 الف ) موزون بودن : اگر مجموعه ای در نظر گرفته شود که در آن اجزا و ابعاض مختلفی به کار رفته است و هدف خاصی از آن منظوراست , باید شرایط معینی در آن از حیث مقدار لازم هر جز و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود, وتنها در این صورت است که آن مجموعه می تواند باقی بماند. عدل به معنای تناسب و توازن از شئون حکیم بودن وعلیم بودن خداوند است . خداوند علیم و حکیم به مقتضای علمِ شامل و حکمت عام خود می داند که برای ساختمان هر چیزی از هر چیزی چه اندازه لازم و ضروری است و همان اندازه در آن قرار می دهد.

ب ) اعطا کردن به هر ذی حق , حق او را: عدل به این معنا, حقوق و اولویت افراد بشر نسبت به یکدیگر را امری طبیعی می داند, چون میزان تلاش و کوشش افراد به یک اندازه نیست تا استحقاق به یک اندازه باشد. به هر حال بایدبین شخص ساعی و کوشا با شخص کم کار و بیکار فرق گذاشت و این عین عدالت است .

ج ) رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آن چه امکان وجود یا کمال وجوددارد. هر موجودی در هر مرتبه ای هست از نظر قابلیت استفاضه , استحقاقی خاص به خود دارد. ذات حق تعالی که کمال مطلق و خیر مطلق و فیاض علی الاطلاق است , به هر موجودی آن چه را که برای او ممکن است از وجود وکمال وجود, اعطا می نماید و امساک نمی کند. عدل الهی در نظام تکوین طبق این نظر ; یعنی هر موجودی , هر درجه ازوجود و کمال وجود که استحقاق و امکان آن را دارد دریافت می کند. حکیمان معتقدند که هیچ موجودی بر خدا حقی پیدا نمی کند که دادن آن حق انجام وظیفه و ادای دین شمرده شود. عدل خدا عین فضل و عین جود او است . عدل خداوند عبارت است از این که خداوند فضلش را از هیچ موجودی در هر حدّی که امکان تفضل برای آن موجودباشد دریغ نمی دارد. آن چه خلقت وجود دارد تفاوت است نه تبعیض . تبعیض آن است که در شرایط مساوی واستحقاق های همسان بین اشیاء فرق گذاشته شود, ولی تفاوت آن است که در شرایط نا مساوی فرق گذاشته شود.جهان هستی با یک سلسله نظامات و قوانین ذاتی و لا یتغیر اداره می شود و به موجب آن هر شیء و هر پدیده ای ,مقام و مرتبه ای خاص دارد, وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت برای هستی است وهمین مطلب منشأ پیدایش تفاوت ها و اختلاف ها و پیدایش نیستی ها و نقص ها است . تفاوت و اختلاف آفریده نمی شود, بلکه لازمهء ذاتی مخلوقات آن است و این پندار خطا است که کسی گمان کند خداوند بین موجودات تبعیض روا داشته است آن چه نقض بر عدالت می تواند باشد, تبعیض است نه تفاوت و آن چه در جهان خلقت وجوددارد تفاوت است نه تبعیض . این اشتباه است که گفته می شود اگر درجهان همه چیز یکسان بود, جهان بهتر بود,

چون اگر همه اشیاء هم سطح باشند و تفاوتی نداشته باشند, همه خوبی ها و زیبایی ها و همه جوش و خروش ها همه تحرک ها و جنبش ها و تکامل ها نابود می شود شکوه و زیبایی جهان در تنوع گسترده و اختلاف های رنگارنگ آن است .

 

در عین حال آنچه در پایان می‏تواند مکمل این پاسخ باشد و هرگونه اشکالی را برطرف کند، آن است که: نباید نگاهمان را فقط معطوف به دنیا و زندگی دنیا نماییم. درست است که تفاوت‏های ایجاد شده به سبب وراثت و محیط و...است و انسان نقشی در آن‏ها ندارد، اما زندگی انسان که منحصر به این عالم نیست، بلکه این عالم تنها بخش کوچکی از حیات است و در مقابل حیات جاودانه و حقیقی بسیار ناچیز است.

در این نگاه هر چه بیشتر از نعمت‏های دنیا و کمالات هستی داده شده باشد، به همان اندازه دارای مسئولیت بیشتر باید باشد و در مقابل هر یک از نعمت‏های الهی از او سؤال شود که آیا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن که کمتر به او داده شده، سبک‏بارتر است. از طرف دیگر با توجه به روایات به دست می‏آید که خداوند بعضی از کاستی‏های دنیا را در عالم دیگر جبران می‏نماید و به هیچ بنده‏ای ظلم روا نمی‏شود.